خاطره سازی ممنوع

ساخت وبلاگ

هوالمحبوب


آدم ها ساده می آیند و کنجی از قلبت را تصرف می کنند و بخشی از لبخندهایت را به یغما میبرند؛ آدم ها می آیند تا از غربت نفس گیرشان به قلب تپینده ی تو پناهنده شوند؛ می آیند و مینشینند و شروع میکنند به خاطره شدن، با هر لبخندی، با هر عطری، با هر بیت شعری که سمتت تو میفرستند، خاطره ای به پهنای وجودت در تو شکل می گیرد، آدم ها می آیند و اضطراب یک لحظه نداشتن شان روز به روز در تو قد می کشد، دلت را می سپاری به دست نوشته های او، به دست خنده های عطرآگین او، به دست طنین صدای مسحور کننده اش، می نشینی به تماشا تا کی و کجا سیم این ارتباط پاره خواهد شد....

کی دست هایت را رها خواهد کرد، کی تصمیم به مسافر شدن خواهد گرفت، در سالهای پایانی دهه ی سوم زندگی ترس بزرگ تو ترس از دست دادن است، از دست دادن آدم های مهم زندگی ات، ترس از دست دادن شغلت و ترس از دست دادن زندگی....

آدم ها یک بار تجربه می کنند و دفعه های بعدی عاقل می شوند؛ که قبل از اینکه بنشینند و زل بزنند به جاده های کشداری، که آدم های زندگی شان را با خود می برد؛ این بار خود دست به کار چمدان بستن شوند.

قبل از اینکه خاطره ها در وجودت جوانه بزنند؛ قبل از اینکه به ساعت های بودنش معتاد شوی، قبل از اینکه مرض چک کردن گوشی به جانت بیوفتد، قبل از هر ترس دلهره آوری که رفتن آدم ها به جانت می اندازد؛ باید خودت بروی و در هزارتوی زمان گم شوی...

یک خداحافظ برای همیشه....

خاطره سازی ممنوع...
ما را در سایت خاطره سازی ممنوع دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6zemzemehayetanhayea بازدید : 169 تاريخ : پنجشنبه 8 مهر 1395 ساعت: 5:57